ایران فارکس



شخیص واگرایی ها در نمودارها

تشخیص واگرایی ها در نمودار یکی از اصول اساسی در تحلیل تکنیکال و شناخت برگشت های قیمتی در نمودارها می باشد. در بخش قبلی در خصوص واگرایی معمولی صحبت کردیم و تکنیک های معاملاتی در استفاده از واگرایی معمولی و نوع RD را بیان کردیم و گفتیم هرگاه قیمت کف و یا سقف جدیدی را بسازد ولی اندیکاتور موفق به ساختن کف و یا سقف جدید نباشد شاهد واگرایی معمولی هستیم ولی در واگرایی مخفی قضیه برعکس است یعنی این بار اندیکاتور سقف و یا کف جدیدی تشکیل میدهد ولی قیمت موفق به تشکیل سقف و یا کف جدید نمی شود.

در این بخش قصد داریم در خصوص تشخیص واگرایی HD و انواع آن صحبت کنیم.

واگرایی مخفی (-HD) :

این واگرایی در یک روند نزولی شکل می گیرد که در آن اندیکاتور سقف بالاتر می سازد ولی قیمت توانایی رسیدن به سقف قیمت قبلی خود را ندارد. حال همین تضاد بین قیمت و اندیکاتور موجب می شود فشار فروش سنگینی ایجاد شود و کف قبلی سهم به راحتی شکسته شود. شکل زیر وضعیت شماتیک واگرایی مخفی را نشان میدهد.

 

تشخیص واگرایی

 

همانطور که در شکل مشاهده می شود اندیکاتور سقف بالاتری ساخته است ولی قیمت موفق به سقف بالاتر نشده است و به همین دلیل انتظار ریزش قیمتی در سهم داریم.

 

تشخیص واگرایی

 

واگرایی مخفی (+HD) :

این واگرایی در روند صعودی شکل میگیرد. در این واگرایی اندیکاتور کف جدیدی را تشکیل میدهد در حال که قیمت موفق به ساختن کف جدیدی نمی‌شود. شکل زیر وضعیت قیمت و اندیکاتور در واگرایی مخفی (+HD) را نشان می‌دهد.

 تشخیص واگرایی ها

 

همانطور که در شکل مشاهده می شود اندیکاتور کف پایین تری ساخته است ولی قیمت موفق به کف پایین تر نشده است و به همین دلیل انتظار رشد قیمتی در سهم داریم.

 

تشخیص واگرایی

 

نکته مهم در تشخیص واگرایی ها :

۱- گاهی اوقات بسیاری از معامله گران وجود واگرایی مخفی را در نمودار تشخیص داده و بر اساس آن اقدام به معامله می کنند ولی برخلاف تصور، واگرایی درست عمل نمی کند. شاید دلیل را باید اینگونه توضیح داد که واگرایی مخفی در روندهای صعودی و نزولی شکل می گیرد و هر گونه واگرایی که در حالت های دیگر اتفاق بیفتد را نمیتوان صرفا واگرایی دانست.

۲- تشخیص واگرایی ها در نمودار یکی از تکنیک های معاملاتی ویژه در تحلیل تکنیکال می باشد که شناخت و تشخیص بهتر آن نیاز به بررسی نمودارهای فراوان دارد.

۳- از واگرایی ها به عنوان تاییدی بر تحلیل در انتهای روند صعودی و یا نزولی استفاده میکنیم.


واگرایی مخفی:

به حالتی گفته می شود که در آن اندیکاتور یک کار جدید انجام می‌دهد و قیمت با این کار مخالفت می‌کند. واگرایی مخفی در انتهای یک اصلاح رخ می‌دهد و نوید ادامه روند را با خود به همراه دارد در حالی که واگرایی معمولی در انتهای یک روند اتفاق می‌افتد و بیانگر توقف روند و حتی چرخش آن است.

واگرایی مخفی به دو دسته تقسیم می‌شود:

واگرایی مخفی مثبت (HD+):

واگرایی مخفی مثبت حالتی است که در اصلاح یک روند صعودی بزرگ رخ می‌دهد و در انتهای اصلاح اندیکاتور کف‌پایین تر ثبت می‌کند و قیمت با این حرکت اندیکاتور مخالفت کرده و کف پایین‌تر ثبت نمی‌کند. در این حالت به دلیل وجود تضاد بین قیمت و اندیکاتور، شاهد افزایش قیمت و ادامه روند صعودی خواهیم بود.

ساختار واگرایی مخفی مثبت به‌صورت زیر است:

واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال (2)

در این نوع از واگرایی مخفی باید توجه داشت که حتماً این آرایش باید در روند صعودی به وجود آید.

به مثال زیر توجه کنید:

واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال (2)

در شکل فوق همان‌طور که مشخص است نمودار در یک روند صعودی قرار دارد و در انتهای یک اصلاح شاهد وقوع واگرایی مخفی هستیم که با ایجاد این آرایش، نمودار به روند صعودی خود ادامه داده است.

واگرایی مخفی منفی(HD-):

واگرایی مخفی منفی حالتی است که در اصلاح یک روند نزولی بزرگ رخ می‌دهد و در انتهای اصلاح اندیکاتور سقف بالاتر ثبت می‌کند و قیمت با این حرکت اندیکاتور مخالفت کرده و سقف بالاتر ثبت نمی‌کند. در این حالت به دلیل وجود تضاد بین قیمت و اندیکاتور، شاهد کاهش قیمت و ادامه روند نزولی خواهیم بود.

ساختار واگرایی مخفی منفی به‌صورت زیر است:

واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال (2)

در این نوع واگرایی مخفی نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که این آرایش حتماً باید در یک روند نزولی اتفاق بیفتد.

به مثال زیر توجه کنید:

واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال (2)

در شکل فوق روند نمودار نزولی است و در یک اصلاح مشخص‌شده در شکل، واگرایی مخفی منفی اتفاق افتاده است که تأییدی بر ادامه روند نزولی سهم است و بعد از ایجاد واگرایی مخفی، ریزش نمودار و کاهش قیمت آن ادامه پیداکرده است.


واگرایی زمانی:

در این حالت از واگرایی یک تضاد رفتاری بین قیمت و زمان ایجاد می‌شود. درواقع در این نوع واگرایی رفتار اندیکاتور مدنظر نیست. مواقعی که قیمت در زمان بیشتری نسبت به حرکت قبل اصلاح می‌کند، واگرایی زمانی ایجادشده است. واگرایی زمانی به دودسته معمولی و هوشمند تقسیم می‌شود:

واگرایی زمانی معمولی RTD:

حالتی است که در آن تعداد کندل‌های فاز اصلاح بزرگ‌تر یا مساوی با حرکت قبل باشد. مفهوم این اتفاق این است که فعلاً میل به چرخش بازار وجود ندارد و به‌احتمال‌زیاد حرکت قبلی ادامه پیدا می‌کند.

ساختار واگرایی زمانی معمولی به‌صورت زیر است:

واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال (2)

وقتی‌که تعداد کندل‌های y بیشتر از تعداد کندل‌های x باشد، در این صورت واگرایی زمانی معمولی داریم. در این حالت به دنبال فرصت‌های معاملاتی در جهت روند اصلی هستیم.

به مثال زیر توجه کنید:

واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال (2)

در شکل فوق گام اصلاح ۴۰ کندل است درصورتی‌که حرکت قبل با ۱۷ کندل انجام‌شده است، درنتیجه واگرایی زمانی اتفاق افتاده و نمودار میل به اصلاح بیشتر ندارد و همان‌طور که مشخص است روند صعودی ادامه پیداکرده است.

واگرایی زمانی هوشمند STD:

در این حالت تعداد کندل های اصلاح، کمتر از تعداد کندل های حرکت قبل است اما درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است. برای اینکه با این مفهوم بیشتر آشنا شوید به مثال زیر توجه کنید:

واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال (2)

در شکل فوق، موج اصلاح به‌اندازه ۴۵ کندل و موج صعودی به‌اندازه ۶۱ کندل بوده و نسبت این دو ۷۳% است در صورتی قیمت به‌اندازه ۶۱% اصلاح داشته است. به این پدیده که درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است، واگرایی زمانی هوشمند گفته می‌شود.


واگرایی RSI ، استراتژی استفاده درست از این ویژگی در فارکس

 

اندیکاتور RSI (شاخص نسبی قدرت) یکی از محبوب ترین ابزارها در بین معامله گران است. بیایید نگاهی بیندازیم که واگرایی RSI چگونه کار می کند و مهمتر از آن ما چگونه می توانیم از آن برای بهبود نتایج معاملات خود استفاده کنیم.

اندیکاتور RSI چیست؟

RSI در واقع یک شاخص نوسان گر است که توسط Welles Wilder ساخته شده است. این ابزار میانگین سود و زیان را در دوره های مختلف اندازه گیری می کند. سپس این ارقام را بر روی یک پنجره جداگانه به صورت گراف خطی ترسیم می کند.

نقطه قوت این اندیکاتور قله ها و دره هاییست که میسازد. عموما قله ها و کف های قیمت با قله و کف های RSI هماهنگ هستند . ولی مواقعی پیش می آید شاهد عدم هماهنگی این نقاط در نمودار قیمت و نمودار RSI هستیم و به این عدم تطابق را واگرایی می گوییم.

ویژگی مهم دیگری که RSI دارد این است که در یک محدوده میانگین نوسان می کند ، اگر مقدار آن از این محدوده کرد و بیرون رود ، معامله گران اصطلاحا می گویند که آن جفت ارز یا سهام بیش از حد خریداری شده (اشباع خرید) یا بیش از حد فروخته شده (اشباع فروش). این معیار برای معامله گرانی که به دنبال وارونگی و برگشت قیمت برای معامله هستند ، مهم است.

البته تاکید میکنم که به تنهایی نمی توان از این ویژگی های RSI برای معامله استفاده کرد و باید همراه با تکنیک های پرایس اکشن یا روش های دیگر استفاده شود.

واگرایی RSI چیست؟

واگرایی RSI در اصل اختلاف نظر بین نمودار قیمت و اندیکاتور نوسان کننده RSI است. واگرایی زمانی قابل توجه است که ارتفاع یا عمق قله ها و کف های موجود در نمودار قیمت با قله ها و کف های موجود در نوسان کننده متفاوت باشد.

به عنوان مثال ، نمودار قیمت دو قله پشت سر هم میسازد که دومی بلندتر از اولیست، شاخص RSI هم باید دو قله بسازد که دومی بلندتر از اولی باشد. ولی گاهی این اتفاق نمی افتد و قله اولی بلندتر از دومی تشکیل میشود. به این امر واگرایی اندیکاتور RSI می گوییم.

واگرایی معمولاً قبل از ریزش شدید یا افزایش شدید قیمت مشاهده می شود. این امر باعث می شود که از واگرایی به عنوان یک استراتژی مهم برای ورود به معامله استفاده کنند.

عکس زیر انواع واگرایی ها را نشان میدهد:

واگرایی RSI

استراتژی واگرایی RSI

این استراتژی تلفیقی از دو ویژگی واگرایی RSI و اشباع خرید و فروش اندیکاتور RSI می باشد به علاوه استفاده از الگوهای پرایس اکشن و کندل شناسی برای اطمینان از بازگشت قیمت برای ورود به معامله.

برای استفاده از این استراتژی معامله گر باید دانش کافی از الگوهای کندل استیک و قیمت برخوردار باشد و باید به اندازه کافی واگرایی را تشخیص دهد. این مهارت شاید برای بسیاری از معامله گران تازه کار ، سخت به نظر برسد اما می توان با یکم تمرین آن را یادگرفت.

یک اندیکاتور معروف دیگر هم که اینجا استفاده خواهیم کرد ، اندیکاتور ZigZag هست. البته این اندیکاتور اصلی برای این استراتژی نیست ، بلکه بیشتر یک ابزار آموزشیست برای کمک به معامله گران در شناسایی سطوح های بالا و پایین قیمت. این نوسان های بالا و پایین قیمت (قله ها و دره ها) معمولاً باید با قله ها و دره های های موجود در پنجره RSI همزمان هستند.

پس از آن منتظر خواهیم بود تا اندیکاتور RSI به محدوده اشباع وارد شود، یعنی از سطوح 70 یا 30 فراتر رود. وقتی این اتفاق بیفتد ، به دنبال واگرایی می گردید که آن هم اتفاق افتاده یا نه. اگر نه منتظر می شویم که با کندل های آینده این اتفاق بیافتد. اگر اتفاق افتاد ، باید واگرایی RSI همراه باشد با کندل های بازگشتی (مثل پین بار ، انگالفینگ و …) یا الگوهای قیمتی (مثل دوقلو کف یا دوقلو سقف ، سر و دوشانه و…) وقتی این 3 اتفاق پشت سر هم افتاد وارد معامله میشویم.

مشخصات این استراتژی

  • اندیکاتور: ZIGZAG(5) و RSI(10)
  • دارایی: همه جفت ارزها و کالاها
  • تایم فریم: فرقی نمی کند

معامله خرید

  1. اندیکاتور RSI باید وارد اشباع فروش بشود ، یعنی از سطح 30 پایینتر بیاد.
  2. واگرایی خرید باید ظاهر شود.
  3. یک الگوی کندل استیک برای خرید یا الگوی قیمت برای خرید باید ظاهر شود.
  4. با پایان کندلی که یکی از الگوهای شماره 3 را تشکیل داد ، وارد معامله خرید می شویم.
  5. استاپ لاس را در زیر آخرین کف بازار میگذاریم.
  6. تارگت را 2 برابر فاصله استاپ لاس بگذارید یا با هر کفی که بازار تشکیل داد ، استاپ لاس را به زیر آن منتقل کنید.

استراتژی واگرایی rsi

معامله فروش

  1. اندیکاتور RSI باید وارد اشباع خرید شود ، یعنی از سطح 70 بالاتر رود.
  2. واگرایی برای فروش باید ظاهر شود.
  3. یک الگوی کندل استیک یا الگوی قیمت برای فروش ظاهر شود.
  4. با پایان کندلی که یکی از الگوهای شماره 3 را تشکیل داد ، وارد معامله فروش می شویم.
  5. استاپ لاس را در بالای آخرین قله بازار میگذاریم.
  6. تارگت را 2 برابر فاصله استاپ لاس بگذارید یا با هر قله ای که بازار تشکیل داد ، استاپ لاس را به بالای آن منتقل کنید.

کلام آخر

این استراتژی است که بسیاری از معامله گران حرفه ای از آن استفاده می کنند. نکته اصلی آن استفاده زیاد و کسب تجربه در آن است ، هر چه چشمتان با الگوهای پرایس اکشن و کندل شناسی و واگرایی بیشتر آشنا شود ، بهتر از این روش سود میکنید.

نقطه خروج از معامله هم اختیاریست و بستگی به خودتان دارد. می توانید یک فاصله مشخص و ثابت را برای خودتان مشخص کنید. مثلا بگید تارگت هر معامله را 20 پیپ یا 50 میگذارم (البته بستگی به تایم فریمی دارد که در آن معامله می کنید، هرچه تایم فریم بالاتر ، فاصله ی تارگت هم بیشتر). یا اینکه به اصطلاح تریلینگ استاپ کنید ، یعنی هرچه معامله بیشتر در سود رفت ، شما هم با هر سویینگ استاپ لاس خودتان را جابه جا کنید.


سطوح حمایت و مقاومت داینامیک یا به عبارتی خطوط روند صعودی یا نزولی، کاملاً مستعد تشکیل واگرایی هستند. با تشکیل واگرایی در این سطوح، می‌توان به سطح موردنظر اعتماد کرد و برای ورود یا خروج از معامله تصمیم گرفت. این مورد را می‌توان به باندهای کانال هم تعمیم داد. نموداری که در یک ساختار کانالیزه در حالت حرکت باشد، مستعد تشکیل واگرایی در کف و یا سقف کانال است. در این حالت بهترین استراتژی، نوسان‌گیری بین سقف و کف کانال است که با تشکیل واگرایی می‌توان با اعتماد بیشتری به انجام معامله پرداخت سقف کانال و واگرایی.

به این نکته هم باید توجه کرد که اگر در یک ساختار کانالیزه، سطحی شکسته شد و با واگرایی همراه بود، می‌تواند کاملاً فریب‌دهنده باشد

 

 


قیمت‌ها و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی معمولی

با استفاده از ابزاری که در تحلیل تکنیکال موجود است، می‌توان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد. زمانی‌که نمودار به این سطوح می‌رسد معمولاً با واگرایی همراه بوده و نشانه ضعف در روند جاری است.

هنگامی‌که نمودار با سرعت‌بالا بدون واگرایی به سمت سطوح حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح بسیار بالا است. گاهی اوقات شکست در سطوح مقاومت و حمایت با واگرایی همراه بوده که در بسیاری مواقع می‌توان این شکست را فریب‌دهنده (fake) درنظر گرفت.

 

 

شکست فیک در کف کانال و تشخیص ان با واگرایی


تشخیص واگرایی ها در نمودارها

تشخیص واگرایی ها در نمودار یکی از اصول اساسی در تحلیل تکنیکال و شناخت برگشت های قیمتی در نمودارها می باشد. در بخش قبلی در خصوص واگرایی معمولی صحبت کردیم و تکنیک های معاملاتی در استفاده از واگرایی معمولی و نوع RD را بیان کردیم و گفتیم هرگاه قیمت کف و یا سقف جدیدی را بسازد ولی اندیکاتور موفق به ساختن کف و یا سقف جدید نباشد شاهد واگرایی معمولی هستیم ولی در واگرایی مخفی قضیه برعکس است یعنی این بار اندیکاتور سقف و یا کف جدیدی تشکیل میدهد ولی قیمت موفق به تشکیل سقف و یا کف جدید نمی شود.

در این بخش قصد داریم در خصوص تشخیص واگرایی HD و انواع آن صحبت کنیم.

واگرایی مخفی (-HD) :

این واگرایی در یک روند نزولی شکل می گیرد که در آن اندیکاتور سقف بالاتر می سازد ولی قیمت توانایی رسیدن به سقف قیمت قبلی خود را ندارد. حال همین تضاد بین قیمت و اندیکاتور موجب می شود فشار فروش سنگینی ایجاد شود و کف قبلی سهم به راحتی شکسته شود. شکل زیر وضعیت شماتیک واگرایی مخفی را نشان میدهد.

 

تشخیص واگرایی

 

همانطور که در شکل مشاهده می شود اندیکاتور سقف بالاتری ساخته است ولی قیمت موفق به سقف بالاتر نشده است و به همین دلیل انتظار ریزش قیمتی در سهم داریم.

 

تشخیص واگرایی

 

واگرایی مخفی (+HD) :

این واگرایی در روند صعودی شکل میگیرد. در این واگرایی اندیکاتور کف جدیدی را تشکیل میدهد در حال که قیمت موفق به ساختن کف جدیدی نمی‌شود. شکل زیر وضعیت قیمت و اندیکاتور در واگرایی مخفی (+HD) را نشان می‌دهد.

 تشخیص واگرایی ها

 

همانطور که در شکل مشاهده می شود اندیکاتور کف پایین تری ساخته است ولی قیمت موفق به کف پایین تر نشده است و به همین دلیل انتظار رشد قیمتی در سهم داریم.

 

تشخیص واگرایی

 

نکته مهم در تشخیص واگرایی ها :

۱- گاهی اوقات بسیاری از معامله گران وجود واگرایی مخفی را در نمودار تشخیص داده و بر اساس آن اقدام به معامله می کنند ولی برخلاف تصور، واگرایی درست عمل نمی کند. شاید دلیل را باید اینگونه توضیح داد که واگرایی مخفی در روندهای صعودی و نزولی شکل می گیرد و هر گونه واگرایی که در حالت های دیگر اتفاق بیفتد را نمیتوان صرفا واگرایی دانست.

۲- تشخیص واگرایی ها در نمودار یکی از تکنیک های معاملاتی ویژه در تحلیل تکنیکال می باشد که شناخت و تشخیص بهتر آن نیاز به بررسی نمودارهای فراوان دارد.

۳- از واگرایی ها به عنوان تاییدی بر تحلیل در انتهای روند صعودی و یا نزولی استفاده میکنیم.


واگرایی و هم گرایی: چه معنایی در فارکس دارند، چه تفاوتی باهم دارند و چطور می توان از آن ها هنگام معاملات استفاده کرد.

امروز ما یکی از ملاک های مرتبط با قیمت را که تریدر های بسیاری با آن درامد زایی می کنند را بررسی خواهیم کرد. واگرایی و هم گرای یعنی چه؟ چگونه می توان واگرایی را تشخیص داد؟ کدام اندیکاتور ها برای شناسایی واگرایی مناسب می باشند و کدام یک در این مورد کاربردی نمی باشند. آیا استراتژی مکملی برای شناسایی واگرایی ها وجود دارد؟ آیا یک فرد می تواند همیشه به سیگنال هایی که از واگرایی می گیرد اطمینان کند؟ در این مقاله به تمام این سوالات پاسخ داده خواهد شد.

 

LiteForex: واگرایی در فارکس چیست؟ واگرایی و هم گرایی: از تئوری تا عمل

 

واگرایی و هم گرایی در فارکس

منظور از همگرایی در فارکس تطابق یا شباهت نمودارهای قیمت با اندیکاتور های تحلیل تکنیکال می باشد. برای مثال هنگامی که یک روند نزولی در نمودار قیمت و در اندیکاتور تکنیکال مشاهده شد، و پیک ها نیز در حال کاهش بود یعنی هر دو در یک جهت حرکت کنند، می توان گفت که یک همگرایی تشکیل شده است. همانند مثال زیر:

 

LiteForex: واگرایی در فارکس چیست؟ واگرایی و هم گرایی: از تئوری تا عمل

 

همانطور که در شکل بالا هم مشاهده می شود، در این مورد ،از اسیلاتور AO یا همان "Awesome Oscillator" برای شناسایی همگرایی استفاده شده است. البته می توانید از اسیلاتور MACD نیز استفاده کنید. اما این اسیلاتور در پلتفرم معاملاتی چندان جذابیتی ندارد، چرا که در کل این اوسیلاتور برای این کار ساخته نشده است. بنا به دلایلی، توسعه دهندگان نسخه جدید MACD، روی ترکیب دو میانگین متحرک تمرکز کرده اند و قرار است از این طریق سیگنالهایی برای ورود به بازار بدهند. من واقعا نمی فهمم در صورتی که میانگین های متحرک (EMA) دقیق تری وجود دارند چه ومی برای انجام این کار بوده است. با این حال، این موضوع اصلی بحث ما نمی باشد. بیایید برگردیم به بحث همگرایی. بنابراین، خطوط آبی در نمودار بازتاب شیب روند های فعلی می باشد. اگر به شیب خطوط نمودار قیمت و اندیکاتور در یک زمان نگاه کنید متوجه خواهید شد که هر دو در یک جهت در حال حرکت هستند. به عبارت دیگر، مقادیر بر هم منطبق هستند، که این نکته نشانگر اصل همگرایی می باشد. همگرایی دارای خواص عملی نبوده و سیگنالی برای ورود به بازار ارائه نمی دهد. این پدیده فقط نشان دمی دهد که روند فعلی به اندازه قابل قبولی قوی بوده و در مرحله توسعه می باشد همچنین به احتمال زیاد روند فعلی ادامه دار خواهد شد.

واگرایی زمانی اتفاق می افتد که قیمت در نمودار و اندیکاتور مخلاف هم باشند. به عبارتی دیگر زمانی واگرایی اتفاق می افتد که نمودار قیمت صعودی بوده و اندیکاتور های تکنیکال نزولی باشد، یا به عبارت دیگر مسیر (اسلوپ) ها در این دو شاخص متفاوت می باشند، مانند شکل زیر:

 

LiteForex: واگرایی در فارکس چیست؟ واگرایی و هم گرایی: از تئوری تا عمل

 

دوباره، در اینجا از AO برای شناسایی واگرایی استفاده می کنیم. در شکل بالا به طور مشابه واگرایی نیز مانند همگرایی نشان داده شده است. فقط در اینجا ما متوجه شدیم که دامنه های خطوط آبی در نمودار قیمت و در اندیکاتور به صورت مخالف هم حرکت می کنند. به عبارتی دیگر، از هم دور شدن این خطوط معنی اصلی کلمه ی واگرایی می باشد. واگرایی  کاربرد های عملی بسیاری دارد. اصلی ترین کاربرد آن این است که واگرایی معمولا زمانی رخ می دهد که روند در حال ضعیف تر شدن می باشد و هر لحظه ممکن است مع شود. می توان گفت، واگرایی یکی از اصلی ترین سیگنال های تغییر روند است.

تصورات و توصیه های اشتباه در تعیین واگرایی

قبل از نوشتن این مقاله، طبق معمول من تصمیم گرفتم اطلاعات بیشتری درباره این موضوع در پایگاه های آموزشی فارکس پیدا کنم. من واژه مثال های واگرایی” را سرچ کردم و با مثال هایی آشنا شدم که ارزش بررسی کردن هم نداشتن چرا که بیشتر آن ها از یک دیگر کپی شده بودند و بخشی از آن ها هم کلا مثال های غلطی از واگرایی بودند. و قسمت نارحت کننده ماجرا آنجا بود که این کمپانی های آموزشی مثال های غلط را از یکدیگر کپی هم کرده بودند!

تصمیم گرفتم در این مورد زمان بیشتری را صرف تحقیق کنم و یک لیست کوچک از اشتباهاتی که تریدر ها و نویسندگان مقالات آموزشی در مورد تشخیص واگرایی دارند را تهیه کنم:

 

LiteForex: واگرایی در فارکس چیست؟ واگرایی و هم گرایی: از تئوری تا عمل

 

  1. من متوجه شدم بسیاری از وب سایتها و نویسندگان، واگرایی را اشتباه تشخیص می دهند. دلایل این اشتباهات: اگر جهت اندیکاتور صعودی باشد، آنها فکر می کنند خط ترسیم شده تحت قله های اندیکاتور در بیشینه حالت ممکن قرار دارد بنابراین آن ها پیک ها را با یک خط به هم وصل می کنند. به همین ترتیب در مورد روند صعودی نیز، زمانی که پیک های اندیکاتور در بالای خط 0 باشد، کف های قیمتی نمودار را به هم وصل می کنند. به عبارتی دیگر، آنها باور دارند اگر اندیکاتور کاهشی بودن را نشان دهد، باید کف ها را به هم وصل کنند و اگر صعودی بودن را نشان دهد سقف ها را به هم دیگر وصل می کنند. مثال چنین تشخیصی در شکل فوق نشان داده شده است (1). اما این تشخیص کاملا غلط می باشد. در زمانی که روند نزولی می باشد، اگر میله های اندیکاتور زیر خط 0 باشد، ما خطوط را با کف ها در نمودار قیمتی رسم می کنیم. اگر میله های اندیکاتور بالا خط 0 اندیکاتور باشد، زمانی که روند صعودی می باشد، سقف ها را در نمودار قیمت به هم دیگر وصل می کنیم.
  2. دومین خطا معمول، زمانی رخ داده بود که تریدر ها واگرایی را با اتصال پیک های مجاور اندیکاتور تشخیص داده بودند اما خط 0 اندیکاتور را چک نکرده بودند که آیا زمان تشکیل این پیک ها، میله های اندیکاتور از خط 0 عبور کرده اند یا خیر. در داخل تصویر چنین شرایطی با شماره ی (2) نمایش داده شده است. در آنجا کف ها و سقف های اندیکاتور به شکل صحیحی به هم متصل شده اند اما مهم ترین شرط رعایت نشده است. در واقع ایراد کار این است که، در زمان شکل گیری پیک های قیمتی، روند با تغییر مواجه شده بود، که عبور میله ها از خط 0 اندیکاتور، نشان گر این مساله می باشد. در این شرایط پیک های مجاور که به هم متصل شده اند نشانگر یک روند واحد نمی باشند. پیک ها هر کدام از روند های مختلفی می باشند که نمی توان آن ها را به هم دیگر متصل کرد. برای شناسایی واگرایی، فقط می توان نکات نشان دهنده یک روند را با هم مقایسه کرد.
  3. خطای دیگر زمانی رخ می دهد که فکر کنید، اگر در اندیکاتور شیب صعودی وجود داشته باشد و در نمودار قیمت شیب نزولی وجود داشته باشد، این همگرایی است. نمی توانید فقط به دلیل این که دامنه خطوط در یک نقطه معین همگرا می شوند، نتیجه بگیرید که الگوی مشاهده شده یک همگرایی است. و اگر شیب خطوط رسم شده در اندیکاتور، نزولی باشد، و در نمودار قیمت، صعودی باشد - پس این واگرایی است، زیرا خطوط واگرا می شوند و اختلاف ایجاد می شود. در شکل بالا، چنین نمونه ای نیز نشان داده شده است (3). احتمالاً تا الان متوجه شده اید که این یک نظریه کاملاً غلط است و با تعاریف دقیقی از این پدیده ها مغایرت دارد.
  4. همچنین یک عقیده رایج در بین تریدرها وجود دارد که سیگنال های واگرایی را می توان با استفاده از اسیلاتور هایی نظیر RSI نیز دریافت کرد. این نظریه کاملا اشتباه می باشد. شما می توانید از طریق این اسیلاتور اختلاف های موجود را ببینید. زیرا این شاخص بر اساس یک اصل کاملا متفاوت به وجود آمده است و یک میانگین متحرک نمی تواند نشان دهنده واگرایی باشد. اگر اثبات واگرایی با میانگین متحرک امکان پذیر بود. هر تغییر در جهت حرکت نمودار قیمت، نشان گر یک واگرایی بود که طبعا این تغیرات نشان گر تغییر روند نمی باشد.

چگونه از واگرایی ها سیگنال بگیریم

بعد از بررسی اشتباه های رایج بیایید راه های اصلی شناسایی واگرایی را بررسی کنیم و ببنیم چطور می توان با استفاده از واگرایی، سیگنال هایی برای ورود یا خروج دریافت کرد.

 

LiteForex: واگرایی در فارکس چیست؟ واگرایی و هم گرایی: از تئوری تا عمل

 

ما اصول اساسی دریافت سیگنال را در مراحل مختلف بررسی خواهیم کرد:

  1. اول از همه، شما باید در حال حاظر جهت حرکت روند را در نمودار تعیین کنید. در هر دو مورد، روند صعودی است.
  2. سپس، شما باید کف ها و سقف ها را در روند اصلی تشخیص دهید. ما بیشتر به سقف ها علاقه مندیم چرا که روند در نمودار قیمت صعودی می باشد.
  3. سپس برای تعیین واگرایی باید 2 سقف را شناسایی کرده و آن ها را با خطوطی به هم دیگر وصل کنیم.
  4. در مرحله بعدی یک اندیکاتور به نمودار قیمت اضافه می کنیم، که می توانیم آن را از بین AO یا MACD انتخاب کنیم. من شخصا AO را ترجیح می دهم.
  5. سپس بلند ترین نقاط در بین میله های اندیکاتور را انتخاب کرده و به هم وصل می کنیم و این کار را در نمودار قیمت هم تکرار می کنیم قبل از انجام این کار زمان بندی نقاط را به گونه ای هماهنگ می کنیم که با هم دیگر تطابق داشته باشند.
  6. با توجه به این که در هر دو مورد اختلاف (واگرایی) وجود دارد، می توانیم متوجه شویم که روند در حال تغییر می باشد که این نکته می تواند در روند معاملات کاربردی باشد.
  7. حال ما باید نقاط ورود به بازار را تشخیص دهیم. نقطه ی ورود به سیگنال های واگرایی: پس از تشخیص واگرایی منتظر می مانیم تا در داخل اندیکاتور یک میله ی قرمز تشکیل شده و هه زمان با این میله باید یک کندل کاهشی نیز در نمودار قیمت مشاهده کنیم، که این کندل نقطه ی ورود ما می باشد (Sell zone)
  8. نقطه خروج اولین کندل استیک در نمودار قیمتی می باشد، که مطابق با میله اول نمودار اندیکاتور می باشد و بالای میله قبلی بسته شده است وبرخلاف قبلی (قرمز)، دارای رنگ متفاوتی می باشد (سبز) (profit zone)
  9. در یک استراتژی پایه، ما از حد ضرر استفاده می کنیم و آن را کمی بالاتر از سقف قیمتی که توسط واگرایی تشخیص داده ایم تعیین می کنیم.( stop zone)

ویژگی های دریافت سیگنال واگرایی از اسیلاتور

ما این خصوصیات را از طریق مثال اندیکاتور AO در نظر خواهیم گرفت :

  1. اندیکاتور AO دارای دو رنگ می باشد که به واضح بودن آن کمک می کند. میله های سبز نشان دهنده افزایش قیمت بوده و میله های قرمز حاکی از کاهش قیمت می باشند.
  2. شرایطی وجود دارد که پس از دریافت سیگنال واگرایی، میله های اندیکاتور قله های دیگری را تشکیل می دهند و قیمت سقف و کف های دیگری تشکیل می دهد. این پدیده انباشت واگرایی (یا تجمع واگرایی) نام دارد. در این مورد بعدا صحبت خواهیم کرد.
  3. هرچه واگرایی یا شیب خطوط بیشتر باشد، سیگنال قوی تر خواهد بود و در نتیجه این سیگنال قوی تر خواهد بود.

انباشت واگرایی.

تقریبا هر کسی که با واگرایی سر و کار داشته است با این پدیده مواجه شده است اما هرکسی نمی داند که در این شرایط چه کاری باید انجام دهد.

زمانی که با اندیکاتور هایی مانند AO و MACD کار می کنید، شاید متوجه شده باشید که بعد از سیگنال واگرایی، اندیکاتور به درستی کار نمی کند بلکه برعکس یک کف و سقف را تشکیل می دهد در حالی که از خط 0 عبور نمی کند. و ما دو پیک را مشاهده نمی کنیم بلکه سه پیک یا بیشتر وجود دارد. شاید در ابتدا به ذهنمان برسد که این یک خطا بوده و گزینه ای دیگر برای تعیین حد ضرر یا بستن معامله نمی بینیم.

اما اگر بیشتر به شرایط شکل گیری بازار توجه کنیم، خواهیم دید که سیگنال کنسل نمی شود ولی به زمان (تایم فریم) و شرایط دیگری در بازار منتقل می شوند. به عبارت دیگر سیگنال ها با هم جمع (انباشت) می شوند. چرا این اتفاق می افتاد؟ جواب ساده است، زیرا ما در تشخیص واگرایی ها، فقط از قسمتی از روند کلی بازار استفاده می کنیم و گاهی اوقات واگرایی های ما با واگرایی های تایم های بالاتر برخورد می کنند. به عبارت دیگر سیگنال اولیه این معنی را می رساند که روند محلی در محدوده جهانی در حال تغییر است. بنابراین این روند محلی یک حرکت اصلاحی نامیده می شود. پس اندیکاتور نشان می دهد که وجود واگرایی در زمان شروع حرکت اصلاحی و بعد تمام شدن اصلاح و زمانی که روند اصلی در جریان می باشد، اندیکاتور متوجه اشتباه خود شده و بدون تغییر روند کلی شروع به دنبال کردن قیمت می کند (بالاتر از خط 0 نمی رود). زمانی که این روند تمام می شود، اندیکاتور سیگنال واگرایی مجدد می دهد که در داخل سیگنال قبلی جای گرفته است. و هم اکنون این سیگنال یک سیگنال تنها می باشد. این ممکن است تا تغییر روند کلی ادامه پیدا کند. آنطور که من در یاد دارم قوی ترین نوعی سیگنالی که تا به امروز با آن مواجه بودم سیگنای بود که به طور متوالی بین پنج پیک شکل گرفت. اما چنین سیگنالهایی بسیار نادر هستند. در بازار مدرن، مدت هاست که هیچ سیگنالی وجود ندارد که بیش از سه پیک در تایم فریم میان مدت و بیشتر به وجو آمده باشد. در فواصل کوتاه، می توانید 5 یا 6 مورد از این گونه سیگنال ها را بیابید اما چنین سیگنال هایی نمی توانند قابل اطمینان باشند.

بنابراین بیایید ببینیم چگونه می توان از این نکته برای اهداف خود و سود گرفتن استفاده کرد:

 

LiteForex: واگرایی در فارکس چیست؟ واگرایی و هم گرایی: از تئوری تا عمل

 

طبق قوانینی که در بالا توضیح داده شد، پس از دریافت سیگنال تغییر روند، واگرایی را تعیین می کنیم (منطقه فروش 1). سیگنال با استفاده از قیمت ها کار می کند، اما این به چه معنی می باشد؟ بعد از تشکیل شدن تعداد زیادی از میله های قرمز، میله های سبز تشکیل می شوند اما هیچ جابجایی در اطراف خط 0 در اندیکاتور نشان داده نمی شود. در نمودار قیمت، سقف دیگری (یعنی سقف سوم) به صورت موازی شکل می گیرد. حالا یک واگرایی بین سقف دوم و سوم و همچنین بین سقف اول و سوم شکل میگیرد. پس ما با واگرایی های زیادی رو به رو هستیم و یکی پس از دیگری ظاهر می شوند. البته شما در اینجا باید پوزیشن اولیه خود را حفظ کرده و سفارش های را با در نظر گرفتن حد ضرر ببندید در غیر این صورت کل سرمایه شما ارزش خود را از دست خواهد داد. موثرترین روش برای استفاده از این خاصیت، ادغام آن با روش topping up  می باشد که در این مورد در مقاله ای دیگر به صورت مفصل بحث خواهیم کرد. بنابراین باز کردن سفارش جدید روی یک سیگنال جدید منطقی به نظر می رسد. در این حالت ما سیگنال فروش دوم را دریافت می کنیم (منطقه فروش 2). در نتیجه دو سفارش فروش جدید باز خواهد شد. در اینجا ما فقط به تعیین سطح سود نیاز خواهیم داشت (سطح سود کلی). خوشبختانه ما می دانیم که این کار باید چگونه انجام شود  فقط باید به اندازه کافی صبر داشته باشیم. علاوه بر این، اگر عبور از خط 0 طولانی شود، ما سیگنالی مبنی بر بستن سفارش ها دریافت می کنیم. همه معاملات در یک منطقه بسته هستند و ما با هر دو روش سود خواهیم داشت.


جمع بندی :

در شکل بالا، من به طور واضح نشان دادم که واگرایی و هم گرایی می توانند جواب های متفاوتی را برای چگونگی تشخیص صحیح روند داشته باشند.

 

LiteForex: واگرایی در فارکس چیست؟ واگرایی و هم گرایی: از تئوری تا عمل

 

بسیاری از تریدر ها استراتژی مختلف و مستقل از همی را بر اساس نتایج سیگنال های واگرایی از اندیکاتور های AO و MACD اعمال می کنند در بالا در مورد چگونگی باز کردن معاملات با استفاده از این استراتژی توضیح دادیم.

 این فرایند می تواند کاملا قابل اعتماد باشد، اما باید به یاد داشته باشیم که اگر سیگنال در زمانی دریافت شود که در تایم فریم بالاتری قرار دارد، سیگنال قابل اعتماد تری خواهد بود. طبق تجربه شخصی من با این استراتژی، موثرترین بازه زمانی بازه H1 خواهد بود.

به نظر من حتی اگر از این روش به عنوان یک استراتژی معاملاتی استفاده نکنید، باز هم میتوان از آن به عنوان نشانه برای تغییر روند استفاده کرد.

سعی کنید با استفاده از راهکارهایی که در این مقاله داده شد و اندیکاتور Awesome Oscillator، واگرایی و هم گرایی را در نمودار ها تعیین کنید.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها